معنی 확대하다
확대하다
تشدید کردن، بزرگ کردن، بزرگنمایی کردن، زوم کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 확대하다
접대하다
접대하다
میزبانی کَردَن، سَرگَرم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
학대하다
학대하다
زور زَدَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری کره ای به فارسی
확증하다
확증하다
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
확장하다
확장하다
گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید
دیکشنری کره ای به فارسی
확인하다
확인하다
تَأیید کَردَن، بَررَسی کُنید، مُطمَئِن شُدَن، بَررَسی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
교대하다
교대하다
جایگُزین کَردَن، جابِجایی
دیکشنری کره ای به فارسی
기대하다
기대하다
اِنتِظار داشتَن، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
반대하다
반대하다
مُخالِفَت کَردَن، مُخالِفَت کُنَند، اِعتِراض کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
임대하다
임대하다
مُجَوِّز دادَن، اِجارِه، اِجارِه کَردَن، اِجارِه دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی