معنی 험담하다
험담하다
غیبت کردن، شایعات
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 험담하다
상담하다
상담하다
مُشاوِرِه کَردَن، مَشوِرَت کُنید، مُشاوِرِه دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
농담하다
농담하다
شوخی کَردَن، شوخی، لَطیفِه گُفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی