معنی 해킹하다
해킹하다
هک کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 해킹하다
해체하다
해체하다
بی اَثَر کَردَن، بَرچیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
해석하다
해석하다
تَفسیر کَردَن، تَفسیر کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
해산하다
해산하다
مُنحَل کَردَن، پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
해부하다
해부하다
بَررَسی کَردَن، تَشریح
دیکشنری کره ای به فارسی
해방하다
해방하다
آزاد کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
해동하다
해동하다
یَخ زُدایی کَردَن، آب شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
해고하다
해고하다
اِخراج کَردَن، آتَش، کیسِه زَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
해결하다
해결하다
حَل کَردَن، حَلّ کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی