معنی 하선하다
하선하다
پیاده شدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 하선하다
수선하다
수선하다
وَصلِه زَدَن، تَرمیم
دیکشنری کره ای به فارسی
하품하다
하품하다
پاس کِشیدَن، خَمیازِه کِشیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
배선하다
배선하다
سیم کِشیدَن، سیم
دیکشنری کره ای به فارسی
개선하다
개선하다
بِهتَر شُدَن، بِهبود بَخشَد، بِهبود بَخشیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی