معنی 하게 하다
하게 하다
اجازه دادن، دارند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 하게 하다
습하게 하다
습하게 하다
مَرطوب کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
쉽게 하다
쉽게 하다
آسان کَردَن، آن را آسان کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
곧게 하다
곧게 하다
صاف کَردَن، راست کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
밝게 하다
밝게 하다
رُوشَن کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
약하게 하다
약하게 하다
ضَعیف کَردَن، تَضعیف شَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
검게 하다
검게 하다
سیاه کَردَن، سیاه شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
취하게 하다
취하게 하다
مَست کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
깊게 하다
깊게 하다
عَمیق تَر کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
길게 하다
길게 하다
طولانی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی