معنی 풍부하다
풍부하다
فراوان بودن، ثروتمند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 풍부하다
해부하다
해부하다
بَررَسی کَردَن، تَشریح
دیکشنری کره ای به فارسی
기부하다
기부하다
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
공부하다
공부하다
مُطالِعِه کَردَن، مُطالِعِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
거부하다
거부하다
اِمتِناع کَردَن، رَد کَردَن، مُخالِفَت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
풍부하게
풍부하게
فَراوان، بِه وُفور، بِوُفور، بِه طُورِ فَراوان، غَنی
دیکشنری کره ای به فارسی
첨부하다
첨부하다
چَسباندَن، ضَمیمِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی