معنی 투표하다
투표하다
رأی دادن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 투표하다
발표하다
발표하다
اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَد، اِنتِشار دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
투자하다
투자하다
سَرمایِه گُذاری کَردَن، سَرمایِه گُذاری کُنید، صاحِب شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
투어하다
투어하다
گَردِش کَردَن، تور
دیکشنری کره ای به فارسی
대표하다
대표하다
نَمَایَندِگی کَردَن، نَمَایَندِگی کُنَد، نَمادین کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی