معنی 탑승하다
탑승하다
شروع کردن، هیئت مدیره
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 탑승하다
상승하다
상승하다
صُعود کَردَن، بالا آمَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی