معنی 탈취하다
탈취하다
غصب کردن، تصاحب
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 탈취하다
착취하다
착취하다
اِستِثمار کَردَن، بَهرِه بَرداری کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
마취하다
마취하다
بی حِسّ کَردَن، بیهوش کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
탈수하다
탈수하다
آب زُدایی کَردَن، کَم آب کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی