معنی 타협하다
타협하다
مصالحه کردن، سازش
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 타협하다
위협하다
위협하다
تَرساندَن، تَهدید کُنَد، تَهدِید کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی