معنی 촉진하다
촉진하다
تسریع کردن، ترویج کنند، راحت بخشیدن، پرورش دادن، شتاب کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 촉진하다
행진하다
행진하다
راه پیمایی کَردَن، راهپِیمایی، رِژِه رَفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전진하다
전진하다
جِلو بُردَن، حَرَکَت رو بِه جِلو
دیکشنری کره ای به فارسی
촉발하다
촉발하다
آغاز کَردَن، ماشه
دیکشنری کره ای به فارسی
촉구하다
촉구하다
فِشار آوَردَن، اِصرار
دیکشنری کره ای به فارسی
돌진하다
돌진하다
سَریع حَرَکَت کَردَن، عَجَلِه، حَمله کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی