معنی 체포하다
체포하다
بازداشت کردن، دستگیری
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 체포하다
선포하다
선포하다
اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
배포하다
배포하다
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی