معنی 체계적으로
체계적으로
به طور سیستمی، به صورت سیستماتیک
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 체계적으로
기계적으로
기계적으로
بِه طُورِ مِکانیکی، بِه صورَتِ مِکانیکی
دیکشنری کره ای به فارسی
비체계적으로
비체계적으로
بی نَظم، غِیرِ سیستِماتیک
دیکشنری کره ای به فارسی
통계적으로
통계적으로
بِه طُورِ آماری، اَز نَظَرِ آماری
دیکشنری کره ای به فارسی