معنی 차별하다
차별하다
تبعیض کردن، تبعیض قائل شدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 차별하다
성별하다
성별하다
مُقَدَّس کَردَن، تَقدیس کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
차지하다
차지하다
اِشغال کَردَن، را اِشغال کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
차단하다
차단하다
اِعتِراض کَردَن، مَسدود کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
구별하다
구별하다
تَمیز دادَن، مُتِمایِز کَردَن، تَشخیص دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
식별하다
식별하다
شِناسایی کَردَن، شِناسایی کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی