معنی 차단하다
차단하다
اعتراض کردن، مسدود کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 차단하다
차지하다
차지하다
اِشغال کَردَن، را اِشغال کُنَد
دیکشنری کره ای به فارسی
차별하다
차별하다
تَبعیض کَردَن، تَبعیض قائِل شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
중단하다
중단하다
مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف
دیکشنری کره ای به فارسی
진단하다
진단하다
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی
절단하다
절단하다
قَطع کَردَن، بُرِش دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
재단하다
재단하다
دَستکاری کَردَن، بُرِش دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
판단하다
판단하다
قِضاوَت کَردَن، قِضاوَت کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی