معنی 짜증나게 하다
짜증나게 하다
آزار دادن، تحریک کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 짜증나게 하다
짜증 나게 하다
짜증 나게 하다
آزار دادَن، تَحریک کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
물러나게 하다
물러나게 하다
عَزل کَردَن، عَقَب نِشینی
دیکشنری کره ای به فارسی
화나게 하다
화나게 하다
عَصَبانی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی