معنی 집착하다
집착하다
وسواس داشتن، وسواس
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 집착하다
집중하다
집중하다
تَمَرکُز کَردَن، مُتِمَرکِز کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
흡착하다
흡착하다
جَذب کَردَن، جَذب
دیکشنری کره ای به فارسی
도착하다
도착하다
رِسیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی