معنی 질식하게
질식하게
خفه کننده، خفه کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 질식하게
질식하다
질식하다
خَفِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
과식하게
과식하게
بِه طُورِ پُرخُوری، پُرخُوری
دیکشنری کره ای به فارسی
박식하게
박식하게
دانِشمَندانِه، آگاهانِه
دیکشنری کره ای به فارسی