معنی 지치게 하여
지치게 하여
فرساینده
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 지치게 하여
지치게 하다
지치게 하다
خَستِه کَردَن، خَستِه
دیکشنری کره ای به فارسی