معنی 중얼거리다
중얼거리다
پر حرفی کردن، غرغر کردن، زیر لب گفتن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 중얼거리다
중얼거리는
중얼거리는
گَپ زَنی، زِمزِمِه کَردَن، زیرِ لَب غُرغُرکُنَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی
흥얼거리다
흥얼거리다
زوزِه کِشیدَن، زِمزِمِه
دیکشنری کره ای به فارسی