معنی 준비하다
준비하다
داماد شدن، آماده کنید، آماده کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 준비하다
소비하다
소비하다
مَصرَف کَردَن، مَصرَف کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
로비하다
로비하다
لابی کَردَن، لابی
دیکشنری کره ای به فارسی
분비하다
분비하다
تَرَشُّح کَردَن، تَرَشُّح کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
낭비하다
낭비하다
اِفراط کَردَن، زُبالِه، ضایِع کَردَن، هَدَر دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی