معنی 제어하는
제어하는
کنترل کننده، کنترل کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 제어하는
제어하다
제어하다
کُنتُرُل کَردَن، کُنتُرُل کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
싫어하는
싫어하는
بَدپَسَندیده، بی مِیل
دیکشنری کره ای به فارسی