معنی 정화된
정화된
تصفیه شده، خالص شده
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 정화된
정리된
정리된
آراستِه، سازماندِهی شُدِه اَست، تَرتِیب دار
دیکشنری کره ای به فارسی
정돈된
정돈된
مُنَظَّم، سازماندِهی شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
정체된
정체된
ایستا، راکِد، بِه طُورِ راکِد
دیکشنری کره ای به فارسی
골화된
골화된
سَنگی شُدِه، اُستِخوٰانی شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
악화된
악화된
وَخیم تَر، بَدتَر شُد
دیکشنری کره ای به فارسی
퇴화된
퇴화된
تَنَزُّل یافتِه، مُنحَطّ شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
정화
정화
تَصفِیَه، تَطهیر
دیکشنری کره ای به فارسی