معنی 정리된
정리된
آراسته، سازماندهی شده است، ترتیب دار
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 정리된
수리된
수리된
بازسازی شُدِه، تَعمیر شُدِه اَست، مَرِمَّت شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
정돈된
정돈된
مُنَظَّم، سازماندِهی شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
정화된
정화된
تَصفِیَه شُدِه، خالِص شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
정체된
정체된
ایستا، راکِد، بِه طُورِ راکِد
دیکشنری کره ای به فارسی
조리된
조리된
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
분리된
분리된
جُدا شُدِه، جُدا شُدِه اَست
دیکشنری کره ای به فارسی
정리
정리
پاکسازی، سازماندِهی
دیکشنری کره ای به فارسی