معنی 정돈된
정돈된
منظّم، سازماندهی شده است
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 정돈된
정리된
정리된
آراستِه، سازماندِهی شُدِه اَست، تَرتِیب دار
دیکشنری کره ای به فارسی
정화된
정화된
تَصفِیَه شُدِه، خالِص شُدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
정체된
정체된
ایستا، راکِد، بِه طُورِ راکِد
دیکشنری کره ای به فارسی