معنی 정당화하다
정당화하다
توجیه کردن، توجیه کند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 정당화하다
정상화하다
정상화하다
نُرمال کَردَن، عادّی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
정량화하다
정량화하다
مِقدار سَنجی کَردَن، کَمّیَّت کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
정화하다
정화하다
پاکسازی کَردَن، خالِص کَردَن، پاک کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی