معنی 접목하다
접목하다
کاشت کردن، پیوند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 접목하다
주목하다
주목하다
اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَجُّه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
접수하다
접수하다
تَصاحُب کَردَن، قَبول کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
접대하다
접대하다
میزبانی کَردَن، سَرگَرم کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
접근하다
접근하다
دَسترَسی داشتَن، رویکَرد
دیکشنری کره ای به فارسی