معنی 절단하다
절단하다
قطع کردن، برش دادن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 절단하다
차단하다
차단하다
اِعتِراض کَردَن، مَسدود کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
중단하다
중단하다
مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف
دیکشنری کره ای به فارسی
진단하다
진단하다
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی
절약하다
절약하다
صَرف کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
절망하다
절망하다
نااُمید بودَن، نااُمیدی
دیکشنری کره ای به فارسی
재단하다
재단하다
دَستکاری کَردَن، بُرِش دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
판단하다
판단하다
قِضاوَت کَردَن، قِضاوَت کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
절하다
절하다
تَعظیم کَردَن، کوتاهی
دیکشنری کره ای به فارسی