معنی 전치하다
전치하다
جایگزین کردن، جابجا کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 전치하다
설치하다
설치하다
نَصب کَردَن، نَصب کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
배치하다
배치하다
دَستِه بَندی کَردَن، مَحَل، اِستِقرار دادَن، قَرار دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전화하다
전화하다
شُمارِه گِرِفتَن، تَماس بِگیرید، تَماس گِرِفتَن، تِلِفُن زَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전파하다
전파하다
تَکثِیر کَردَن، گُستَرِش
دیکشنری کره ای به فارسی
전진하다
전진하다
جِلو بُردَن، حَرَکَت رو بِه جِلو
دیکشنری کره ای به فارسی
전제하다
전제하다
پیشِ فَرض گِرِفتَن، پیش فَرض
دیکشنری کره ای به فارسی
일치하다
일치하다
هَمزَمان بودَن، مُطابِقَت دادَن، مُطابِقَت داشتَن، مُساوی بودَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전시하다
전시하다
نَمایِش دادَن، نَمایِشگاه
دیکشنری کره ای به فارسی
전송하다
전송하다
مُنتَقِل کَردَن، اِنتِقال دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی