معنی 전신의
전신의
تلگرافی، کلّ بدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 전신의
배신의
배신의
خِیانَتکارانِه، خائِنانِه، خِیانَت کار، خِیانَت آمیز
دیکشنری کره ای به فارسی
전화의
전화의
تِلِفُنی، رویِ تِلِفُن
دیکشنری کره ای به فارسی
전체의
전체의
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری کره ای به فارسی
자신의
자신의
خُود
دیکشنری کره ای به فارسی
전술의
전술의
نِظَامی، تاکتیکی
دیکشنری کره ای به فارسی
전기의
전기의
اِلِکتریکی، بَرقی
دیکشنری کره ای به فارسی
최신의
최신의
جَدید تَرین، آخَرین، بِه روز
دیکشنری کره ای به فارسی