معنی 전기적으로
전기적으로
از دیدگاه زندگینامه ای، به صورت الکتریکی، به طور برقی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 전기적으로
주기적으로
주기적으로
بِه طُورِ دَورِه ای، بِه صورَتِ دَورِه ای
دیکشنری کره ای به فارسی
정기적으로
정기적으로
بِه طُورِ مُنَظَّم
دیکشنری کره ای به فارسی
전형적으로
전형적으로
بِه طُورِ نِمونِه اَوَّلیِّه، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری کره ای به فارسی
전투적으로
전투적으로
بِه طُورِ مُبارِزاتی، سِتیزِه جویانِه، بِه طُورِ جَنگجویانِه
دیکشنری کره ای به فارسی
전통적으로
전통적으로
بِه طُورِ مَرسوم، بِه طُورِ سُنَّتی
دیکشنری کره ای به فارسی
전체적으로
전체적으로
بِه طُورِ جامِع، دَر کُلّ
دیکشنری کره ای به فارسی
전자적으로
전자적으로
بِه طُورِ اِلِکترونیکی، بِه صورَتِ اِلِکترونیکی
دیکشنری کره ای به فارسی
전자기적으로
전자기적으로
بِه طُورِ اِلِکتِروُمِغناطیسی، بِه صورَتِ اِلِکتِروُمِغناطیسی
دیکشنری کره ای به فارسی
자기적으로
자기적으로
مِغناطیسی وار، بِه صورَتِ مِغناطیسی
دیکشنری کره ای به فارسی