معنی 재지정하다
재지정하다
هدایت مجدّد کردن، تخصیص مجدّد
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 재지정하다
재조정하다
재조정하다
بَرنامِه ریزی مُجَدَّد کَردَن، تَنظِیم مُجَدَّد
دیکشنری کره ای به فارسی