معنی 재조정
재조정
کالیبراسیون مجدّد، تنظیم مجدّد، بازسازی، جهت گیری مجدّد
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 재조정
재조직
재조직
بازسازی، سازماندِهی مُجَدَّد
دیکشنری کره ای به فارسی
재조림
재조림
جَنگَل کاری، اِحیایِ جَنگَل
دیکشنری کره ای به فارسی
재설정
재설정
بازسازی مُجَدَّد، تَنظِیم مُجَدَّد
دیکشنری کره ای به فارسی
재배정
재배정
واگُذاری مُجَدَّد
دیکشنری کره ای به فارسی
조정
조정
تَنظِیم
دیکشنری کره ای به فارسی