جدول جو
جدول جو

معنی 잡다

잡다
گرفتن، دست و پنجه نرم کردن، چنگ زدن، گرفتار کردن، چسبیدن، دست گرفتن، نگه داشتن، تور انداختن
دیکشنری کره ای به فارسی