معنی 자신의
자신의
خود
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 자신의
배신의
배신의
خِیانَتکارانِه، خائِنانِه، خِیانَت کار، خِیانَت آمیز
دیکشنری کره ای به فارسی
자기의
자기의
مِغناطیسی، خُود
دیکشنری کره ای به فارسی
자연의
자연의
طَبیعی
دیکشنری کره ای به فارسی
자신감
자신감
اِعتِماد بِه نَفس
دیکشنری کره ای به فارسی
자동의
자동의
اُتُوماتیک، خُودکار
دیکشنری کره ای به فارسی
전신의
전신의
تِلِگرَافی، کُلّ بَدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
최신의
최신의
جَدید تَرین، آخَرین، بِه روز
دیکشنری کره ای به فارسی