معنی 자동의
자동의
اتوماتیک، خودکار
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 자동의
수동의
수동의
دَستی، کِتابچِه راهنَمایِ کاربَر
دیکشنری کره ای به فارسی
공동의
공동의
اِجتِماعی، مُشتَرَک
دیکشنری کره ای به فارسی
자기의
자기의
مِغناطیسی، خُود
دیکشنری کره ای به فارسی
자연의
자연의
طَبیعی
دیکشنری کره ای به فارسی
자신의
자신의
خُود
دیکشنری کره ای به فارسی
격동의
격동의
آشُفتِه، مُتَلَاطِم
دیکشنری کره ای به فارسی
북동의
북동의
شُمال شَرقی
دیکشنری کره ای به فارسی
이동의
이동의
مُتِحَرِّک، اَز حَرَکَت
دیکشنری کره ای به فارسی
청동의
청동의
بُرُنزی، بُرُنز
دیکشنری کره ای به فارسی