معنی 자기의
자기의
مغناطیسی، خود
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 자기의
증기의
증기의
بُخاری، بُخاردار
دیکشنری کره ای به فارسی
금기의
금기의
تابو
دیکشنری کره ای به فارسی
악기의
악기의
اَبزاری، ساز موسیقی
دیکشنری کره ای به فارسی
자기애
자기애
نارسیسیسم، عِشق بِه خُود
دیکشنری کره ای به فارسی
자연의
자연의
طَبیعی
دیکشنری کره ای به فارسی
자신의
자신의
خُود
دیکشنری کره ای به فارسی
자동의
자동의
اُتُوماتیک، خُودکار
دیکشنری کره ای به فارسی
전기의
전기의
اِلِکتریکی، بَرقی
دیکشنری کره ای به فارسی
사기의
사기의
تَقَلُّبی، مُتَقَلِّب
دیکشنری کره ای به فارسی