معنی 입양의
입양의
فرزندخواندگی، پذیرنده
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 입양의
서양의
서양의
غَربی
دیکشنری کره ای به فارسی
해양의
해양의
اُقیانوسی، دَریایی
دیکشنری کره ای به فارسی
입양된
입양된
پَذیرُفتِه شُدِه، بِه تَصوِیب رِسید
دیکشنری کره ای به فارسی
영양의
영양의
غَذایی، تَغذیِه ای
دیکشنری کره ای به فارسی
태양의
태양의
خُورشیدی، اَز خُورشید
دیکشنری کره ای به فارسی
동양의
동양의
شَرقی
دیکشنری کره ای به فارسی
입양
입양
فرزندخواندگی
دیکشنری کره ای به فارسی