معنی 임시로
임시로
به طور موقّتی، به طور موقّت
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 임시로
임의로
임의로
دِلخوٰاه، آگَهی تَبلِیغَاتی
دیکشنری کره ای به فارسی
임시의
임시의
مُوَقَّتی، مُوَقَّت، مُحتاط
دیکشنری کره ای به فارسی