معنی 일반적으로
- 일반적으로
- به طور رایج، به طور کلّی، به طور معمول، به طور عادّی، به طور عمومی، به طور عام
واژههای مرتبط با 일반적으로
배반적으로
- 배반적으로
- بِه طُورِ خائِنانِه، خائِنانِه، بِه طُورِ خِیانَت آمیز
일시적으로
- 일시적으로
- مُوَقَّتی، بِه طُورِ مُوَقَّت، گُذَرا
일방적으로
- 일방적으로
- یِک طَرَفِه، بِه صورَت یِک طَرَفِه