معنی 인접하게
인접하게
کنار هم، در مجاورت
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 인접하게
인접하다
인접하다
مُجاوِرَت داشتَن، مُجاوِر
دیکشنری کره ای به فارسی
인색하게
인색하게
بِه طُورِ بَخِیلانِه، خَسیس
دیکشنری کره ای به فارسی