معنی 이식하다
이식하다
کاشتن، پیوند
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 이식하다
질식하다
질식하다
خَفِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
과식하다
과식하다
پُرخُوری کَردَن، پُرخُوری
دیکشنری کره ای به فارسی
번식하다
번식하다
تَولِید مِثل کَردَن، تَکثِیر کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
일식하다
일식하다
گِرِفتِگی کَردَن، کُسُوف
دیکشنری کره ای به فارسی
인식하다
인식하다
شِناختَن، تَشخیص دَهَد
دیکشنری کره ای به فارسی
장식하다
장식하다
زینَت دادَن، تَزئِین کُنید، تَزئِین کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
이혼하다
이혼하다
طَلاق گِرِفتَن، طَلاق
دیکشنری کره ای به فارسی
이행하다
이행하다
بَرآوَردِه کَردَن، بَرآوَردِه کُند
دیکشنری کره ای به فارسی
이해하다
이해하다
دَرک کَردَن، دَرک کُنَند، فَهمیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی