معنی 위로하다
위로하다
راحت دادن، راحتی، دلداری دادن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 위로하다
위협하다
위협하다
تَرساندَن، تَهدید کُنَد، تَهدِید کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
위조하다
위조하다
جَعلی بودَن، تَقَلُّبی، تَحرِیف کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
위장하다
위장하다
پِنهان کَردَن، مُبَدِّل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
위임하다
위임하다
کُمیسیون دادَن، نَمَایَندِه، واگُذار کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
위반하다
위반하다
شِکَستَن، نَقض کُنَد، مُخالِفَت کَردَن، نَقض کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
위로하는
위로하는
دِلسوز، آرامِش بَخش، دِلداری دَهَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی