معنی 운전하다
운전하다
رانندگی کردن، رانندگی کنید
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 운전하다
회전하다
회전하다
غَلتیدَن، چَرخاندَن، چَرخیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
반전하다
반전하다
بَرعَکس کَردَن، مَعکوس
دیکشنری کره ای به فارسی
운반하다
운반하다
کِشیدَن، حَمل کُنید، حَمل و نَقل کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
운동하다
운동하다
تَمرین کَردَن، کار کَردَن، وَرزِش کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
충전하다
충전하다
بار دادَن، شارژ مُجَدَّد
دیکشنری کره ای به فارسی
도전하다
도전하다
چالِش کَردَن، چالِش، جُرأت داشتَن، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری کره ای به فارسی
전하다
전하다
واسِطِه بودَن، بِه اِشتِراک بُگذارنَد
دیکشنری کره ای به فارسی