معنی 외부의
외부의
غیر مرتبط، خارجی، بیرونی
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 외부의
방부의
방부의
ضِدِّ خُوردِگی، مومیایی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
복부의
복부의
بِه طُورِ شِکَمی، شِکَمی، نَرمِش
دیکشنری کره ای به فارسی
외부화
외부화
بیرونی سازی، بُرونی سازی
دیکشنری کره ای به فارسی
외부성
외부성
بُرون زا، خارِجی
دیکشنری کره ای به فارسی
외국의
외국의
خارِجی
دیکشنری کره ای به فارسی
외과의
외과의
جَرّاحی، جَرّاح
دیکشنری کره ای به فارسی
외계의
외계의
بیگانِه، فَرازَمینی
دیکشنری کره ای به فارسی
내부의
내부의
دَرونی، داخِلی، دَرون
دیکشنری کره ای به فارسی
외부
외부
خارِجی
دیکشنری کره ای به فارسی