معنی 완료하다
완료하다
کامل کردن، کامل
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 완료하다
종료하다
종료하다
تَمام کَردَن، تَرک کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
완화하다
완화하다
کاهِش دادَن، مُسَکِّن، تَسکِین دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
치료하다
치료하다
دَرمان کَردَن، دَرمان
دیکشنری کره ای به فارسی