معنی 예약하다
예약하다
کتاب کردن، رزرو کنید، رزرو کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 예약하다
제약하다
제약하다
مَجبور کَردَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
계약하다
계약하다
قَرارداد بَستَن، قَرارداد
دیکشنری کره ای به فارسی
절약하다
절약하다
صَرف کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
요약하다
요약하다
مُختَصَر کَردَن، خُلاصِه کَردَن، هَمتای
دیکشنری کره ای به فارسی
예측하다
예측하다
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُنید، آشکار کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
예언하다
예언하다
پیش بینی کَردَن، پیشگویی کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
예시하다
예시하다
مِثال زَدَن، نِشان دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
예상하다
예상하다
پیش بینی کَردَن، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
예금하다
예금하다
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری کره ای به فارسی