معنی 예방접종하다
예방접종하다
واکسن زدن، واکسینه کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 예방접종하다
예방접종
예방접종
تَزرِیق واکسَن، واکسیناسیون
دیکشنری کره ای به فارسی