معنی 엉망으로 만들다
엉망으로 만들다
بی نظمی ایجاد کردن، به هم ریختن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 엉망으로 만들다
구식으로 만들다
구식으로 만들다
قَدیمی کَردَن، مَنسوخ کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
불법으로 만들다
불법으로 만들다
خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، غِیرِقانونی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی