معنی 억제자
억제자
سرکوب گر، سرکوب کننده
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 억제자
억제제
억제제
بازدارَندِه
دیکشنری کره ای به فارسی
억제된
억제된
مَحدود، سَرکوب شُدِه اَست، کاهیدِه
دیکشنری کره ای به فارسی
억압자
억압자
ظالِم، حَقایِق
دیکشنری کره ای به فارسی
제자
제자
شاگِرد، دانِشجو
دیکشنری کره ای به فارسی
억제
억제
مُحَرِّک، کُنتُرُل کُنید، بازدارَندِگی، بازداری
دیکشنری کره ای به فارسی